به نام خدای بخشایشگر مهربان
سلام علیکم
جرج جرداق مسیحی 200 بار نهج البلاغه را خوانده بود. ما که خود را پیرو امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میدانیم یک بار هم که شده این کتاب ارزشمند را خواندهایم؟
به این بهانه نگاهی به خطبه هشتم نهج البلاغه خواهیم داشت. این خطبه درباره بیعت شکنی زبیر است که سعی داشت این پیمانشکنی خود را توجیه کند و بگوید من قلباً از ابتدا راضی به بیعت با امیرالمؤمنین علی علیه السلام نبودم در حالیکه مولای متقیان علی علیه السلام پاسخی حقوقی به وی داد و این توطئه وی را خنثی نمود.
ابتدا ترجمه خطبه :
او (زبیر) ادعا میکند که بیعتش با دست بود نه با دل، پس اقرار به بیعت کرده ولی مدعی یک امر پنهانی است (که نیتش برخلاف آن بوده)، بنابراین بر او لازم است که دلیل روشنی برای این ادعای خود بیاورد وگرنه باید در آن چیزی که از آن خارج شده داخل شود، به بیعت خود بازگردد و به آن وفادار باشد.
و بعد، مرور نکتهای عبرتآموز :
عاقبت به خیری دعایی است که همه ما در اولویت دعاهایمان قرار میدهیم و این نکته بسیار مهمی است. زبیر بن عوام که نسبت فامیلی با امیرالمؤمنین علی علیه السلام داشت از پیشگامان تشرف به دین اسلام بود، در جریان حمله به خانه وحی، در کنار علی بن ابی طالب علیه السلام بود و بر مهاجمین شمشیر کشید و به دفاع از حریم ولایت پرداخت اما به تدریج ثروتطلبی او را از راه حق منحرف کرد.
مسعودی در مروج الذهب مینویسد : زبیر در زمان خلیفه سوم، خانهای در بصره و در بلاد دیگر ساخت که تجار و بازرگانان را میزبانی مینمود. خود مسعودی بیش از دو قرن پس از بنای این خانه میگوید من بقایای خانه او در بصره را دیده ام و این در حالی است که موجودی زبیر پس از مرگش علاوه بر اینگونه املاک، پنجاه هزار دینار، هزار اسب و هزار غلام و کنیز بوده است.
همین خوی اشرافیگری باعث شد تا زبیر فریب وعده های معاویه را بخورد و به جنگ جمل بیاید و در مقابل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بایستد. این سیر تاریخی (دفاع از حریم ولایت تا مقابله با ولایت) عبرتآموز است.
در جامعه امروزی نیز همه باید مراقب باشند که اشرافی گری و حرص پست و مقام خدای ناکرده آنان را به سرنوشت زبیر دچار نکند. البته مردم ما نشاندادهاند که (مانند اهل کوفه نیستند که علی (علیه السلام) را تنها بگذارند)
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
منبع : منبر اینترنتی / http://cmenbar.ir