به نام خدای سبحان - سلام علیکم

وقتی رژه نیروهای تحت امر جناب سلیمان (از جن و انسان و پرندگان) در قرآن کریم شرح داده می‌شود، پس از آن در آیه 20 سوره مبارکه نمل می‌فرماید، این پیامبر الهی سراغ هُدهُد را گرفت و فرمود: من او را نمی‌بینم یا غایب است؟ (ما لِیَ لا اَرَی الهُدهُد اَم کانَ مِنَ الغائِبین)

سپس تهدید کرد که قطعاً او را کیفری سخت خواهم داد یا ذبح می‎کنم مگر اینکه برای غیبت خود دلیل موجّهی داشته باشد. در ادامه هم هُدهُد آمد و خبر از پادشاهی به نام بلقیس آورد و گفت: من از چیزی آگاهی یافته‌ام که تو (با همه عزّت و شوکتی که داری) از آن خبر نداری.

از این داستان چهار نکته مدیریتی معلوم می‌شود:

1 - هر مدیری باید نسبت به مجموعه تحت امر خود آگاهی داشته باشد، آنها را بشناسد و به حضور و غیاب آنان حساس باشد.

2 - در تنبیه مُجرم و وضع قوانین بازدارنده باید قاطعیت به خرج داد و طوری عمل نمود که دیگران هم حساب کار خود را بکنند!

3 - راه دفاع متهّم از خود را باید بازگذاشت (جناب سلیمان اول علت غیبت را سؤال کرد)

4 - گاهی زیرمجموعه‌ی یک مدیر توانمندی خاصی دارند که او ندارد. باید به این توانمندی اهمیت داد و از سرکوب انگیزه زیرمجموعه خودداری نمود (هدهد چیزی می‌دانست و به آن دست یافته بود که جناب سلیمان از آن خبر نداشت).

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

منبع : منبر اینترنتی / http://cmenbar.ir