نظم

برهان نظم یک مقدمه حسی دارد که صغرای برهان است و از طریق علم و حواس کشف و اثبات می شود. اما اگر بخواهیم در مجموع برهان دقت کنیم برهان، عقلی است زیرا  کبرای آن و مجموعش عقلی است. ولی چون براهینی هم وجود دارد که هر دو مقدمه یعنی کبری و صغرای آن عقلی است برای اینکه برهان ها از هم تفکیک بشود برهان های شبیه برهان نظم را برهان تجربی می گوییم. اما واقع این است که همه آنها عقلی هستند. از طرفی همه برهان ها برهان عقلی هستند چون حرف اول و آخر در این برهان ها را عقل می زند و از طرفی به لحاظ حکمی که می کند هم عقلی است.


برهان نظم

یکی از عمومی ترین برهان های اثبات وجود خداوند متعال برهان نظم است چون مقدمه حسی دارد و برای عامه مردم قابل فهم و درک است و قرآن و روایات هم به این برهان عنایات خاصی دارند. اکثر سخن قرآن در رابطه با اثبات صانع به نوعی به برهان نظم و براهین شبیه برهان نظم مربوط می شود. ولی ایرادهایی هم بر این برهان وارد است که بخشی از این ایرادها به خاطر این است که به رسالت این برهان توجه نمی شود. خیال می کنند این برهان می خواهد واجب الوجود را اثبات بکند یا بعضی از صفات مثل رحمان و رحیم بودن خدا را اثبات بکند، لذا ایرادهایی را گرفته اند در حالی که این اثبات رسالت این برهان نیست. فقط دست ما را می گیرد یک قدم از عالم ماده به ماوراء ماده می برد. یک ناظم ماورائی را ثابت می کند که از وراء، این عالم را اداره می کند و این نظم و انسجام را در عالم ایجاد کرده و نگه می دارد. 
طبیعی است که این ناظم باید علم داشته باشد، مدیر و مدبر باشد یعنی رب باشد و حیات داشته باشد. اینها چیزهائی است که می توان از برهان نظم فهمید اما بعضی از صفات خدا را از این برهان نمی شود فهمید. اینکه در عالم بی نظمی هست شبهاتی را در مقاله (بی نظمی جهان آفرینش) مطرح کردیم در واقع شبهه به صغرای برهان بود که می گویند بی نظمی وجود دارد. در پاسخ  گفتیم اگر یک نظم هم داشته باشیم برهان نظم قابل اثبات است.


اما ممکن است

اگر بعضی ها صغری را قبول بکنند و بگویند که نظم وجود دارد منتها این نظم حاصل تصادف هست چنانکه خیلی از مادیون و ماتریالیست ها نیز گفته اند از نظر عقل و منطق و علم دور و مردود است چرا که اثبات امکان تصادف در پیدایش عالم بسیار ضعیف است بطوری که شخص عاقل به این حرف ها توجه نمی کند. بنابراین وارد بحث تصادف و امکان تصادف که محال است نمی شویم و از این برهان می گذریم.

با مشاهده موجودات عالم در می یابیم که همه موجودات هدایت شده و راه یافته هستند. این راه یافتگی و هدایت یک هادی و یک هدایت کننده می خواهد که آن هادی و هدایت کننده خدا نام دارد

برهان هدایت

برهان دیگری که مقدمه حسی دارد برهان هدایت است که قرآن هم به این برهان عنایت کرده "ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی". مقدمات این برهان این است که موجودات عالم همه هدایت شده و راه یافته هستند. این راه یافتگی و هدایت یک هادی و یک هدایت کننده می خواهد. پس عالم هادی و دلیل و هدایت کننده ای دارد به نام خدا. این شکل منطقی برهان است که کبرای آن "هر هادی هدایتگری می خواهد" عقلی است و صغرای آن علمی و تجربی است. هر موجودی را مطالعه بکنیم اعم از جمادات، گیاهان، حیوانات و انسان و مخلوقات دیگر نظم، هدایت و راه یافتگی را در همه آنها خواهیم دید. اگر در بین جمادات خورشید و ماه را در نظر بگیرید، می بینید راهشان را بلد هستند، همزمان با آفرینششان راهنمائی شده اند. همین طور است بقیه موجودات. جوجه یک پرنده را در نظر بگیرید زمانی که از تخم بیرون می آید می داند چکار باید بکند؟ چطور دنبال غذا برود؟ غذا را از کجا جست و جو بکند؟ اینها را چه کسی به او یاد داده؟ کلاس که نرفته، دوره هم ندیده. اما کاملاً کارهای خود را بلد است، همه موجودات این طور هستند. همه موجودات در مسیر کمال خودشون راهنمایی شده اند و در آن مسیر حرکت می کنند. با یک مطالعه میدانی این مطلب اثبات می شود و نتیجه اش این خواهد شد که عالم هدایتگری عاقل و مدیر و توانا و برنامه ریز و به تعبیر عبادات اسلامی یک رب دارد که تدبیر همه اینها به دست اوست "ربنا الذی أعطی کل شیء خلقه ثم هدی".

خلاصه

در عالم، نظم مشاهده می شود و هر نظمی ناظمی می خواهد. این عالم ناظمی دارد که آن ناظم خداوند متعال است. با مشاهده موجودات عالم در می یابیم که همه موجودات هدایت شده و راه یافته هستند. این راه یافتگی و هدایت یک هادی و یک هدایت کننده می خواهد که آن هادی و هدایت کننده خدا نام دارد.

بازآوری: دکتر جعفری

بخش اعتقادات شیعه تبیان